آمارهای اخیر از ثبتنام خودرو در ایرانخودرو نشاندهنده پدیدهای حیرتانگیز در اقتصاد کشور است. طبق این آمار، ۱ میلیون و ۷۰۳ هزار و ۶۳۳ حساب وکالتی هرکدام ۲۳۰ میلیون تومان بلوکه کردهاند، که در مجموع به ۳۹۱ هزار میلیارد تومان (همت) معادل ۶ میلیارد دلار میرسد. این در حالی است که کل سهام ایرانخودرو تنها ۱ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار ارزش دارد؛ به عبارتی با همین میزان پول بلوکه شده، میتوان پنج کارخانه ایرانخودرو را خریداری کرد! این پدیده به وضوح نشاندهنده عدم تعادل بین ارزش واقعی شرکتها و تقاضای بازار است. در این مقاله، به بررسی ابعاد مختلف این موضوع و تأثیرات آن بر اقتصاد کلان، بازار سرمایه و سیاستهای پولی کشور خواهیم پرداخت.
حجم نقدینگی بلوکهشده:
بلوکه شدن ۳۹۱ هزار میلیارد تومان (همت) نشاندهنده وجود تقاضای شدید برای ثبتنام در خودروهای ایرانخودرو است. این میزان نقدینگی که به طور موقت از دسترس خارج شده، میتواند تأثیرات قابل توجهی بر روی بازارهای مالی و اقتصاد کلان داشته باشد. این حجم پول میتواند به راحتی تورم را افزایش دهد، چرا که اگر این نقدینگی وارد بازارهای دیگر شود، ممکن است باعث افزایش قیمتها در بخشهای مختلف شود.
نقدینگی و ارزش شرکت:
این مسئله که با همین میزان پول بلوکه شده میتوان چندین بار ارزش کل سهام ایرانخودرو را خریداری کرد، نشان میدهد که شاید ارزش واقعی سهام این شرکتها نسبت به میزان تقاضا و نقدینگی موجود در بازار پایینتر است. این نشاندهنده عدم توازن بین ارزش واقعی شرکتها و تقاضای بازار است که میتواند ناشی از سیاستهای اقتصادی، اعتماد به بازار و یا حتی عدم مدیریت صحیح منابع باشد.
تأثیر بر بازار سرمایه:
اگرچه این مقدار نقدینگی به صورت موقت بلوکه شده، اما آزادسازی آن میتواند تأثیراتی بر بازار سرمایه و بورس داشته باشد. این حجم از پول اگر به سمت خرید سهام یا سرمایهگذاری در بخشهای دیگر سوق داده شود، میتواند باعث نوسانات شدید در بازارهای مالی شود.
تورم و سیاستهای پولی:
حجم بالای پول بلوکه شده میتواند نشانهای از عدم اعتماد مردم به حفظ ارزش پول در طول زمان باشد. در واقع، مردم ترجیح میدهند پول خود را در داراییهای فیزیکی یا سرمایهگذاریهایی که ارزش خود را حفظ میکنند، بلوکه کنند تا اینکه در بازار آزاد نگهداری کنند. این خود میتواند نشاندهنده نرخ تورم بالا و یا انتظارات تورمی بالاتر در آینده باشد.
فرصتهای از دسترفته:
بلوکه کردن این حجم از پول همچنین به معنای از دست رفتن فرصتهای اقتصادی است. این پول میتوانست به عنوان سرمایهگذاری در پروژههای تولیدی، زیرساختها یا دیگر بخشهای اقتصادی استفاده شود و در نهایت به رشد اقتصادی کمک کند. اما به جای آن، به دلیل سیاستهای غیرمستقیم، این نقدینگی به نوعی هدر رفته است.
در مجموع، این آمار نشاندهنده یک مشکل ساختاری در اقتصاد کشور است که نیاز به بازنگری و اصلاح سیاستهای اقتصادی دارد.