این آموزش توسط گروه مالی و تحلیلی Eagle Economic تهیه شده و به بررسی یکی از پدیدههای روانشناسی کمتر شناختهشده در معاملهگری میپردازد؛ پدیدهای که میتواند بهتنهایی عامل تفاوت میان رشد یا سقوط یک تریدر باشد: اثر پیگمالیون.
چگونه باورها نتایج را شکل میدهند؟
اثر پیگمالیون یا “انتظار خودکامبخش”، بر پایه مطالعات رابرت رازنتال، توضیح میدهد که باورهای ما درباره خودمان یا دیگران، میتوانند رفتار و عملکرد ما را بهصورت ناخودآگاه شکل دهند. این یعنی آنچه باور داریم، به نحوی عمل میکنیم که همان باور به حقیقت تبدیل شود.
در دنیای معاملهگری، جایی که احساسات، باورها و تصمیمهای لحظهای نقش حیاتی دارند، اثر پیگمالیون حضوری پنهان اما بسیار قدرتمند دارد. اگر تریدری باور داشته باشد که در نقاط برگشت همیشه اشتباه میکند، بهاحتمال زیاد ناخودآگاه تصمیمهایی خواهد گرفت که همین اتفاق بیفتد. اما در نقطه مقابل، اگر باور داشته باشد که میتواند دیسیپلین خود را حفظ کند و به پلن معاملاتیاش پایبند بماند، این باور باعث انتخابهای هوشمندتر و واکنشهای کنترلشدهتر میشود.
باورهایی که درباره بازار داریم نیز در این مسیر تأثیرگذارند. زمانی که یک تحلیل را بیش از حد قبول داریم، حتی بدون شواهد کافی، ذهن ما تمایل دارد تمام نشانهها و سیگنالهای مخالف را نادیده بگیرد. تحلیل بهظاهر منطقی ما تبدیل میشود به یک باور کور، که فقط به دنبال تأیید است، نه بررسی واقعیات. اینجاست که تعصب تأییدی وارد عمل میشود؛ یعنی فقط به دنبال دادههایی میگردیم که باور قبلی ما را تأیید کند.
از طرف دیگر، انتظار دیگران از ما نیز در این بازی نقش دارند. اگر مدام از سوی اطرافیان بهعنوان “تریدر احساسی”، “بیانضباط” یا “کسی که همیشه ضرر میکند” شناخته شویم، ذهن ما ممکن است بهصورت ناخودآگاه این نقشها را بپذیرد و طبق آن رفتار کند. اما وقتی عضوی از جامعهای هستیم که ما را باور دارد، وقتی مربی یا همتیمی به تواناییهای ما ایمان دارد، نتایج تغییر میکنند؛ اعتماد به نفس بالا میرود و عملکرد بهتر میشود.
اما اثر پیگمالیون تنها مثبت نیست. باورهای منفی یا غیرواقعبینانه میتوانند اثر معکوس بگذارند. مثلاً اگر مدام با خود تکرار کنیم که نمیتوانیم مدیریت ریسک را رعایت کنیم، یا هیچوقت در سود باقی نمیمانیم، احتمال زیادی دارد که این الگوها به عادتهای مخرب تبدیل شوند. همین باعث ایجاد تلههایی مثل خودتخریبی، توجیه بیش از حد اشتباهات یا تعصب روی روشهای ناکارآمد میشود.
برای کنترل این اثر و تبدیل آن به نیرویی سازنده، چند اصل کلیدی وجود دارد. اول اینکه باورهای مثبت اما واقعگرایانه بسازیم. به جای اینکه با خود بگوییم “من هیچوقت اشتباه نمیکنم” که غیرواقعی است، بگوییم: “من میتوانم از اشتباهاتم یاد بگیرم و اصلاح کنم”. همین یک تغییر ساده در باور، باعث افزایش قدرت تصمیمگیری میشود.
در قدم بعدی باید مراقب گفتوگوهای درونیمان باشیم. جملاتی مثل “من همیشه ضرر میکنم” را با “هر ضرر فرصتی برای یادگیری است” جایگزین کنیم. کلمات، ذهن را برنامهریزی میکنند.
همچنین مهم است که در چه محیطی معامله میکنیم. اگر اطراف ما پر از افراد منفیگرا یا ناامید باشند، کمکم روی ما تأثیر میگذارند. اما اگر در کنار جامعهای مثبت، واقعنگر و هدفمند باشیم، سطح استاندارد ما بالاتر میرود.
در نهایت، باید برچسبهای منفی را از هویت خود جدا کنیم. چند معامله ضرر کردهاید؟ مهم نیست. این ضررها، هویت شما را تعریف نمیکنند، مگر اینکه شما بخواهید آن را باور کنید.
به یاد داشته باشید: بازار بر اساس واقعیتها حرکت میکند، نه باورهای ما. اما نحوه مواجهه ما با بازار، تماماً تحت تأثیر باورهای درونی ماست. اثر پیگمالیون به ما یادآوری میکند که شما به همان اندازه خوب یا ضعیف معامله میکنید که خودتان فکر میکنید هستید.
گروه مالی و تحلیلی Eagle Economic با ارائه این آموزشها بهدنبال ساختن ذهنی حرفهای برای تریدرهای ایرانی است. ما باور داریم که ذهن آموزشدیده، قویترین ابزار معاملاتی هر فرد است.