🔸نمیدانستم که امید به اجتناب از درد یک زیان کوچک، میتواند به تحمیل زیانی بزرگتر بینجامد. درد و امید، دو مفهوم اساسی و پر اهمیت هستند. هنگامی که در تلاش برای جبران زیان کوچکی هستی و در پی آن امید داری که آن را به سودی مبدل سازی، این امید، سیطرهای بیشتر بر احساساتت مییابد و در نتیجه، درد زیان کوچک را حس نمیکنی و نسبت به آن بیتفاوت میشوی. اما همچنان امیدواری که میتوانی آن را جبران کنی.
🔸این امید واهی، که به ندرت پاسخ مثبت داده است، در زمانی که زیانت به اندازه کافی بزرگ شده، از میان میرود و درد زیان بزرگ، همچون مشتی از سوی مایک تایسون بر تو فرود میآید. این حالت شبیه به از بین رفتن اثر مسکن در هنگام درد است؛ وقتی که امید فرو میپاشد، درد بلافاصله ظاهر میشود.
🔸امید و برنامهریزی، دو مقولهای هستند که برای بهرهمندی از یکی، باید انرژی را از دیگری بگیرد. اگر انرژی را صرف امید کنی، برنامهای که در دست داری، اجرا نمیشود و اگر انرژی را به برنامهات اختصاص دهی، امید مجال بروز نمییابد.